- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با حضرت جواد الأئمه علیهالسلام
ای ریـخـتـه نـسـیـم تو گـلهای یاد را سـرمـسـت کرده نـفـحـهٔ یاد تو باد را افـراشـتـه ولای تو در هـشت سالـگی بـر بـام آســمـان، عَـلَـم دیـن و داد را خورشید، فخر از آن بفروشد که هر سحر بــوســیــده آســتــان امــام جــــواد را خورشیدِ بیغروب امامت که جود او آراســتــهسـت کــوکــبــهٔ بــامــداد را جـود و سخا جـواز تداوم از او ستاند تــقـــوا از او گـرفـت ره امــتــداد را آن سر خط سخا که به جود و کرم زده بـر لـوح آسـمــان رقــم اعــتــمــاد را بـیرنـگ کـرده بـد دلـی دشـمـنان او افـسـانــهٔ سـیــاهدلـیهـای «عــاد» را تنگ است دل به یاد امام زمان، مگر بـوئـیـم از امـام نُـهـم عــطــر یــاد را وقتی که نیست گل ز که جوییم جز نسیم عـطـر بـهـارِ وحـدت و باغِ وِداد را؟ جز آسـتان جـود و سخـایت کجـا برم این نـامـهٔ سـیـاهِ گـنـاه، این سـواد را؟ بییاری شفاعت تو چون کشم به دوش بـار ثــواب انـدک و جــرم زیــاد را؟ خـط امان خویش به ما ده که بشکـنیم دیــوارِ امـتـحــانِ غــلاظ و شــداد را ای آنکه هرگز از درِ جودت نراندهای دلــدادگــان خــسـتــه دلِ نــامُــراد را بگـذار تا به نزد تو سازم شفـیع خـود جـدت امـام سـاجـد، زیـن الـعـبــاد را تا روز حشر یار غریبی شوی که بست از تــوشــهٔ ولای تـو زادالـمــعــاد را
: امتیاز
|
مدح حضرت جواد الأئمه علیهالسلام
بُـرونِ در بِـنـه اینجـا هـوای دنـیا را درآ به محـفـل و برگیر زاد عـقـبا را بـگـیـر سـاغـر پُـر از مـیِ ولایت را گذار بر دگران خوان « منّ و سلوی» را به زیر سایۀ نخـلی نشین که پرتو آن به زیر سایه گرفتهست نخل طوبا را درآ به وادی ایمن که نخل طور اینجاست بـیـار دیـدۀ پــاک و نـگــر تـجــلّا را بــیـا در آیــنــۀ طـلـعـتِ امــام جــواد بـبـیـن هـرآیـنـه انـوار حـقتـعـالی را بخواه هر چه که خواهی مراد خود ز جواد بخواه حاجت و بشنو ندای بُـشری را شـفـیع ساز به درگـاه حـق، امام نُهُـم جـواد، نـوگُـلِ بـاغ عـلـیِ مـوسـی را تقی که دوخـته خیاط لمیـزل از لطف به قـد سـرو رسـایش لـبـاس تـقـوا را به غیر نخلِ امامت به بـوستانِ وجود نــیــاورد بَــرِ آرامــش و تـــســلّا را
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت جواد الأئمه علیهالسلام
به مسکینی قناعت کرده بودم کرد سلطانم امیـرم چون اسـیرِ طُرِّۀ گـیسویِ جانـانم اگر دیـوانۀ کویِ تو باشم بهتر است آقا تو ما را زیرِ بال و پر گرفتی و پَری دادی غلامت بودم آقاجان مدالِ مِهتری دادی نَه زیبایم نَه خوش آوا ولی میخوانَمت آری صدایم در نمیآیـد مگر در مدحِ مولایم به عزّت میرسم چون در حرم مجنون و شیدایم همین که گفتم از دُردانهاش دُر در کلامم ریخت منم مستِ علی موسیالرضا پابستِ این دربار غلامی از غلامانِ علی سلطانِ مردم دار مریدِ آل و ایلِ مرتضی هستم خدا را شکر هزاران بار از جودِ جوادِ ابن الرضا گفتم به هر که مدحِ او خواند از تهِ دل مَرحباٰ گفتم الهـی شکـر از روزِ تـولّد کـاظـمیـنیام تمامِ سال گـفتم یا حـسین این آخرِ سالی رفـیقـانم حرم هستـند اما جایِ من خالی مناجاتی به رنگِ خون شد از لبهایِ تو جاری
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
امام مستجاب الدعوه، دلها را هوایی کن نوای از نفـس افـتادگان را نیـنوایی کن مرا بر سفرۀ احسان خود بنشان تمام عمر ولی ذکر لبم را یا علی موسی الرضایی کن بیا از کودکی مثل مسیح و حضرت یحیی فقط بر سرزمین قـلبها فـرمانروایی کن کسی از آستانت دست خالی بر نمیگردد مرا مشمول اقیانوسی از حاجت روایی کن شبیه کشتی طـوفان زده درگـیر گـردابم تو سکان دار این کشتی بمان و ناخدایی کن جواد اهل بیتی و جوانی وقت رفتن نیست بمان و بیشتر از اهل عـالم دلربایی کن تو راز نُه فلک را فاش کردی با کراماتت پس از این هم جهان را غرق نور وروشنایی کن تو راز «کُلُ ارضٍ کربلا» را خوب میدانی زمان را کاظمینی کن، زمین را کربلایی کن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
لطف تو بیواسطه، دریای جودت بیکران عـالـمی از فهـم ابعـاد وجـودت نـاتـوان صورت و سیرت، نه اصلاً عمرت از مضمون پر است ماه گندمگون! غریب خانه! مولای جوان! چاههای خشک با دست تو جوشان میشدند ای نگاهت مثل چشمه! ای دلت آتشفشان! روز حسرت هیچکس حسرت نخواهد خورد تا بخـشـش ابنالـرضایی تو بـاشد در میان داسـتان عـمـر تو کـوتـاه بود امـا نـبـود لحظهای تاریخِ نور از ردّ پایت بینشان یـوسـفی اما عـزیز خـانهات هم نـیـستی یا سلیمانی که شأنش را نمیفـهمد زمان دوستانت بیوفایی... دشمنانت خون دل... آشنای طعنهای از کودکی... از این و آن نامتان را شیعیان گاهی به قصد... بگذریم ما چـنین گـفـتیم تا وا شد دهـان دیگران از قضا من هم جواد بن الرضایم گرچه باز بین ما فرق است مولا از زمین تا آسمان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
در حـریمت یافـتم شورِ صداقت بیشتر آمـدم انــدوخــتـم حُـبِّ ولایت بـیـشـتـر مایه ای اصلاً نبود ای نهمین سالارِ عشق من گرفـتم زیرِ پاهای تو قـیمت بـیشتر هر چه افتاده شدم افـتادهتر بر خاکِ تو پیش این مردم گرفـتم باز عزّت بیشتر آخرین باب الحوائج دست من باشد دراز یک عطایی کن بگیرم حسِّ رحمت بیشتر عشقِ بر سائل خصیصه شد برایت یا جواد شاهدم در خانه بر لطف و عطایت بیشتر هرکسی که دل دهد بر تو دلت را میدهی این چنین شد بین تو با من رفاقت بیشتر هر کجا ماندم مدد کن جانِ بابایت رضا از تو میخواهم به هر بُرهه حمایت بیشتر هر کسی جای دگر رفت و ز بابت دور شد در جهـان باید بپـردازد غـرامت بیشتر نامۀ اعـمالِ من پُر از تـباهی شد ببـین در جزا از من بفـرمایی شفاعت بیشتر داشتم لکـنت زبان و محضرت تا آمدم باز شد قـفـلِ بیان و شد بـلاغـت بیشتر بیتو میبـازم تـمـامِ زندگانی را یـقـین دوست دارم یابن زهرا من ضیافت بیشتر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
میشـناسند تو را اهـلِ ولا اِبنِ رئـوف میرسد از درِ این خانه عطا ابن رئوف بابِ حاجاتِ خلایق شدنت شُهـره شده پس دخیل اند همه شاه و گدا ابن رئوف تو«جوادی» و کرم از کرمت بُهت زده وَ تَـصّدق بـده در راهِ خـدا ابن رئوف قسم ت میدهم امشب به غریب الغربا نظری! نائبِ بر حقِّ رضا ابن رئوف نهمین آینهای!پاک و زلالی چون رود پاک کن، پُر شدم از جرم و خطا ابن رئوف کوهی از درد شدم منتـظرِ یک نگهـم با نگـاهی بـده دارو و دوا ابن رئـوف اسمِ زیبایِ تو مضمونِ غزلها شده است مینـویـسـند تـمـامِ شـعـرا ابـن رئـوف صـلهای آخـرِ مـدّاحیِ من لـطـف نـمـا اهلِ این روضه رسان کرببلا ابن رئوف نعـمتِ اشک بـده تا بـشـوم پُـر روزی بده بر حال دلم شور و نوا ابن رئوف
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیه السلام
ای وجودت جود را معـنا جواد ای مـریـد لطف تو دسـت مراد هرچه خوبی هست بِه از آن کنی نیست چون تو بنده و بنـدهنـواز سایهات خورشید نه خورشید ساز بر سریرِ عشق فـرمان میدهی ای چو جدّ اطهرت شمس هدی درد ما هـسـتـیم ای دسـتـت دوا گر کمی از لطـفـتان معـنا شود گـر گه ما مسـتـیم از پـیـمانهات کـفـر ایـمـان شد اگر از دانهات کاسه و دست دل و باب المـراد آنکه تا کویت خیالش رفته است دادهای بـال و وبالش رفته است آنقـدر کرده رضایت بر تو نـاز
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای حجرهات غریبترین جای این جهان در قتلگاهت، آه کسی نیست روضهخوان جز مادری جوان که ز جان آه میکشد هنگـام دست و پا زدنت با قـدی کـمان بغـداد شد مـدیـنـه و مـردی که باز هـم در خـانهاش ز کـیـنه هـمخانه داد جان جعده است اُمّ فضل و تو هم مجتبی ولی آن پستتر از این و تو مظلومتر از آن آه از تـنـی که زیـر شـررهـای آفـتـاب پوشـیـده بود پیکـرش از نیـزه و سنان
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
عشق تو خورده گره با جگر خیلیها بـارش رحمت تو خورده سر خیلیها حضرت شاه خراسان بخودش میبالد فـرق دارد پـسـرش بـا پـسـر خـیلیها گـره کـار هـمـه بــاز شـده بـا دسـتـت به تـو افـتـاده مـدیـنـه گـذر خـیـلـیهـا تو جـوادی و همه گرد شما میگردند با تو خالی شده است دور و بر خیلیها مدعـیهای فـقـاهـت به حـسد افـتـادند آمـدی ریـخـتـه شد بـال و پـر خیلیها کاظـمین تو به این گردن ما حق دارد جـور شـد در حـرم تو سـفـر خـیلیها از درت عشق جدا شور جدا میگیرم جـیره سال خـودم را ز شـما میگیرم
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جواد علیهالسلام
به نام تو بهـشـتی میکـنم حال جهـنّم را خدا را شکر که آموختم من اسم اعظم را بدون جلوهات در کودکی، باور نمیکردند تـکـلـمهای در گـهـوارهٔ فرزند مـریم را نٙوٙد ساله برای طفل نُه ساله تواضع کرد تو خٙم کردی برای دست بوسی قامت خٙم را یکی از قاتلانت علم تو در خردسالی بود که رسوا کردی آخر با سؤالی ابن اکثم را حسن ازحیث همسر با تو همدرد است اما او چو زینب خواهری دارد که از دل میبٙرٙد غم را اگر تشنه میان حـجـرهٔ دربـسـته افـتادی به یاد جد خود با اشک بنشان آتش سٙم را شما رفتید و صدها سال لازم شد که بنویسند برای هـر جواب مسأله « الله أعـلـم» را
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
تو از ازل جـوادی و ما از ازل فـقـیر یا ایـهـا الجـواد تـصـدّق عـلـی الـفـقـیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغـل فـقیر این گوشه چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگـاه تو به غـنی شد بدل فـقیر از حـداکـثر همه سـر بوده هـر زمـان از تو رسـیـده است به حـداقـل، فـقـیر از دیگـران اگر چه شـنـیده کرم، ولی دیده همیشه لطف تو را در عمل فقیر با دست پُر به خانۀ خود رفته هر زمان با دست خـالی آمده در این محل فـقیر ( دارایی کـریم به مـنـزل نـمیرسـد ( دربـارۀ تو ساخـتـه ضرب المـثل فقیر از آن زمـان که لطف تو را دید تا ابد شد زندگیِّ تـلـخ به کـامش عـسل فقیر
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جواد علیهالسلام
تو هم شبـیه حسن یک کـریم مـمتازی امـامـزاده جـوادی و دست و دلـبـازی نـدیـده سفـرۀ بـاز مـضیـف خـانه یـتان اسـیـر یا که یـتـیـم و گـدای نـاراضی نه چشمهای خـدا و نه چشم خـلق خدا ندیـده روی کـسی را زمین بیانـدازی کسی که نیست غلام شما سرافکنده است کسی که گشته غلامت، کند سرافرازی عـلـی اکـبـر سلـطـان طـوس ادرکـنی برات کرب و بلا را تو جور میسازی
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جواد علیهالسلام
امـام ارض و سـما یا محـمّد بن علی محـیط جـود و سخا یا محمّد بن علی چراغ هشت سپهر و یم سه گوهر پاک سـرور قـلب رضا یا محـمّد بن عـلی گره گشایی و از چار سو گرفتاران تو را زنـنـد صـدا یا محـمّد بن عـلی به کاظمین و به صحن و رواق و تربت تو سـلام خـلـق و خـدا یا محمّد بن علی تو آن امام جوادی که بر در حرمت شـهـنـشه است گـدا یا محـمّد بن علی تو برتری که شود حقّ مدح و منقبتت به نـظـم و نـثـر ادا یا محمّد بن علی هزار بارم اگر سر ز تن بُـرند، دلـم نگـردد از تو جـدا یا محـمّد بن عـلی تو و کرامت و جود و عنایت و احسان من و عـطای شـما یا محمّد بن عـلی سزد که مدح تو را ثامن الحجج گوید ز لـعـل روح فـزا یا محـمّد بن عـلی تو کیستی که پدر گفت مادر و پدرم تـو را شـونـد فـدا یا محـمّـد بن عـلی تـمام خلـق هـلاک اند بـی هـدایت تو تـویی چـراغ هُـدی یا محمّد بن علی به پیـش نطـق تو شد لال زادۀ اکـثم چو یافت قدر تو را یا محمّد بن علی به یک سؤآل کنی سی هزار مسئله طرح تو لعـل لـب بـگـشا یا محمّد بن علی عجب نه، گر که شود درد صد هزار مسیح بـه تـربـت تـو دوا یا محـمّد بن عـلی خوش آن زمان که بگیرم به کاظمین زتو بـرات کـرب و بـلا یا محمّد بن علی خـدا گواست که در پـرتو محبّت تو دلـم گـرفـت جـلا یا محـمّد بن عـلـی گره گشایی تو در ائمّه مشهور است هـمیشه در هـمه جا یا محمّد بن علی به دست همسر خود بیگناه کشته شدی چـنـین نـبـود روا یا محـمّـد بن عـلی چو شمع سوختی و قطره قطره آب شدی ز سـوز زهـر جـفـا یا محمّد بن علی تو را به زهر ستم یار کُشت و آب نداد یـکی نگـفـت چـرا یا محـمّد بن علی شنیدهام که برای تو قاتل تو گریست اگر چه کُشت تو را یا محمّد بن علی هزار حـیف تنت دفـن شد غـریـبانه بدون جـرم و خـطا یا محمّد بن علی اگرچه با لب عطشان شدی شهید دگر سـرت نگـشت جـدا یا محمّد بن علی اگر چه لعل لبت تشنه بود چوب نخورد میـان طـشت طـلا یا محـمّد بن عـلی سزد که گریه کند میثم از مصیبت تو هماره صبح و مـسا یا محمّد بن علی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم هـمـراه با مـلائکه مشغـول خـدمـتم من نوکر و محب و فدائی اهل بیت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
امشب دلم لبریـز احساسی جدید است آقا غلامت در دو عـالم روسفید است ذکر قـنوتم « یا جـواد ٱلاجـودین» شد دادی مرادم را اگر این دل مرید است انداخـتـم حـرز تو را بر گـردن خـود عشق تو در نزدیکیِ حبلُ ٱلورید است نـقـش نگـیـنت بود " نِعـمَ ٱلـقـادرَ ٱللّه" این افـتخـارِ سنگ زیـبای حدید است دستان پُـر مهـرت مرا محـتـاج کـرده با دست خالی رد کنی؟! از تو بعید است ذریـّـهٔ دردانـــهٔ ســلــطـان طــوســی گفتیم در وصفت: شهید إبن شهید است بـاب ٱلجـواد مـشهـدم را دوسـت دارم آنجا برای قـفـل حـاجـاتـم کـلـید است مولای گندمگون؛ نقاب از چهره بردار نه! برنداری! چشم بعضی ها پلید است از عـلم بیحدّ تو مأمون غرق حیرت در محضرت علّامه از خود ناامید است جـانـم فـدای جـای جـای کـاظـمـیـنت نـذر تو چندین آیـه قـرآن مجـید است یاسین و ٱلرحمن و حمد و قـل هـوَٱللّه میآیـم و هـنگامـهٔ وعـده وعـید است إذن از تو میخواهـم، مدد از مادر تو پـابـوسیات وٱلله که عـید سعـید است خادم فراوان داری اما چند سالی ست ذکر لبم؛ ایکاش ما را میخرید؛ است تفـسیـر حُسن عاقـبـت یعنی همین که پـائـینِ پـایت مـرقـد شیـخ مفـیـد است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
اى آن كه بر تمام خلایق تو رهبرى بر ممكنات سیّد و سالار و سرورى آن جا كه آفتاب رخت جلوه گر شود خورشید، زهره میشود و ماه مشترى شـاه نـهـم، امـام نـهـم، حـجّـت نـهـم نـور نـهـم، ز نـور خـداونـدِ اكـبـرى از كـثـرت لـطـافـت، جسم مجـرّدى با یك جهان شرافت روح مصوّرى هم جانشین هشت امامى به روزگار هم از شرف، امام دهم را تو مظهرى آمد تو را جواد لقب، ز انكه جود تو از یاد بُرد حاتم و آن جود جعـفـرى از آدم و خلیل، هم از یوسف و مسیح وز خَلْق و خُلق، صورت و سیرت نكوتری با آن همه كـرامت و آيات و بـيّـنات هـرگـز كـلـيـم با تو نـيـارد برابـری چون كيميا، ولای تو٬ و مس٬ وجود ماست آسان بود به خـلق جهان كيميا گری ذاكر از اين مديحه بسی فخر میكند بر حافظ و سنايی و سعدی و انوری
: امتیاز
|
مدح امام جواد علیهالسلام
کـوبـم در ســرای جـواد الائـمّـه را تا بـشـنـوم صـدای جـواد الائـمّه را دلــــدادهام بـــه زادۀ آزاده رضـــــا دارم به سـر هـوای جواد الائـمّه را
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
ای کوثر دوم که مشهور است جودت ظاهر تمام خير و خوبی از وجودت در اين جهان و اين همه لطف و کرامت جـودت قـيامت میکند روز قـيامت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
ای به همه ماسوی سيد و مـولا جواد نـام خـوشت بر لـب اهـل تـولا جـواد ذرۀ نـا قــابـلــم مـهــر شـمــا در دلــم از دو جهان يا جواد عشق تو شد حاصلم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
طوبای تو میان دلم قـد کشیده است بین من و خیال خودم سد کشیده است احساس میکنم به تو نزدیک میشوم جـذر مرا نگاه شما مـد کشیده است این جـذبـۀ طـلایـی بـالا نـشـیـن تو بـال مرا حـوالی گـنـبد کـشیده است دست خدای عز و جل روی قلب ما این بار سوم است محمد کشیده است نوری رئوف در حرمت موج میزند الطاف کاظمین به مشهد کشیده است بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو بـگـذار خـاک پـای تو نقاشیام کنند سـجـادۀ دعـای تو نـقـاشـیام کـنـنـد بگـذار در کـنـار قـدمهای هر شبت با رشتـۀ عـبـای تو نـقـاشیام کـنـند بال و پـرم بـده که شبـیـه کـبـوتری امـروز در هـوای تو نقـاشیام کنند بـگـذار از زمـان ازل تا هـمـیشهها آقـای من بـرای تو نـقـاشیام کـنـند وقتی میان خانه دعـا پخش میکنی مسکین ترین گدای تو نقاشیام کنند بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو ای بالـش تو دست امـام رئـوف مـا ای سایه بان روی تو بال فـرشتهها تا آمدی امام رضا گـریهاش گرفت ای مـسـتـجـاب چـلـۀ سـجـادۀ دعــا تا یک تـبـسّـمی نکـنـی پـا نمیشود خـورشیـد از مـقـابـل گـهـواره شما اینگونه بینقاب نظر میخوری عزیز ایـنـقــدر در مـقـابـل آئـیـنـههـا نـیـا آقـا قـرار مـا سـر میـدان کـاظـمـین ای اولـیـن زیـارت مـا بعـد کـربـلا بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو هر صبح چهارشنبه مقیم تو میشوم از زائران صبـح نـسیـم تو میشوم روزی اگر به طور مرا راهیم کنند سوگند میخورم که کـلیم تو میشوم وقتی که از محـلۀ ما میکنی عبور کوچه نشین دست کـریم تو میشوم بر پشت بام گـنـبـد زرد و طلائـیت مـثـل کـبـوتـران حـریـم تو میشوم کم کـم در ابتدای خـیابـان کـاظمیـن دارم همان گـدای قـدیـم تو میشـوم بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو
: امتیاز
|